i love you

××هرچی بخوای ××

هرچی بخوای اینجا پیدا میشه

i love you

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز     فونت زيبا ساز

 

زن وشوهر جواني سوار بر موتورسيکلت در دل شب مي راندند. آنها از صميم قلب يکديگر را دوست داشتند.

 

زن جوان: يواشتر برو من مي ترسم مرد جوان: نه ، اينجوري خيلي بهتره!

 

زن جوان: خواهش مي کنم ، من خيلي ميترسم مردجوان: خوب، اما اول بايد بگي دوستم داري زن جوان: دوستت دارم ، حالامي شه يواشتر بروني مرد جوان: مرا محکم بگير

 

زن جوان: خوب، حالا مي شه يواشتر بروني؟ مرد جوان: باشه ، به شرط اين که کلاه کاسکت مرا برداري و روي سرت بذاري، آخه نمي تونم راحت برونم، اذيتم مي کنه.

روز بعد روزنامه ها نوشتند،برخورد يک موتورسيکلت با ساختماني حادثه آفريد.در اين سانحه که بدليل بريدن ترمز موتور سيکلت رخ داد، يکي از دو سرنشين زنده ماند و ديگري در گذشت...

مرد جوان از خالي شدن ترمز آگاهي يافته بود پس بدون اين که زن جوان را مطلع کند با ترفندي کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست براي آخرين بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در  سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 21:26  توسط  مریم